کد مطلب:62630 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:334

دموکراسی علی











امیرالمؤمنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموكراسی رفتار كرد. او خلیفه است و آنها رعیتش، هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نكرد، به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست اما چیزی است كه در دنیا كمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبرو می شدند و صحبت می كردند، طرفین استدلال می كردند، استدلال یكدیگر را جواب می گفتند.

شاید این مقدار آزادی در دنیا بی سابقه باشد كه حكومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموكراسی رفتار كرده باشد. می آمدند در مسجد و در سخنرانی و خطابه علی پارازیت ایجاد می كردند. روزی علی امیرالمؤمنین بر منبر بود. مردی آمد و سئوالی كرد. علی بالبدیهة جواب گفت. یكی از خارجیها از بین مردم فریاد زد: قاتله الله ما افقهه (خدا بكشد این را، چقدر دانشمند است!).دیگران خواستند

[صفحه 130]

متعرضش شوند اما علی فرمود رهایش كنید او به من تنها فحش داد.

خوارج در نماز جماعت به علی اقتدا نمی كردند زیرا او را كافر می پنداشتند. به مسجد می آمدند و با علی نماز نمی گذاردند و احیانا او را می آزردند. علی روزی به نماز ایستاده و مردم نیز به او اقتدا كرده اند. یكی از خوارج به نام ابن الكواء فریادش بلند شد و آیه ای را به عنوان كنایه به علی بلند خواند:

«و لقد اوحی الیك و الی الذین من قبلك لئن اشركت لیحبطن عملك و لتكونن من الخاسرین».[1] .

این آیه خطاب به پیغمبر است كه به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحی شد كه اگر مشرك شوی اعمالت از بین می رود و از زیانكاران خواهی بود. ابن الكواء با خواندن این آیه خواست به علی گوشه بزند كه سوابق تو را در اسلام می دانیم، اول مسلمان هستی، پیغمبر تو را به برادری انتخاب كرد، در لیلة المبیت فداكاری درخشانی كردی و در بستر پیغمبر خفتی، خودت را طعمه شمشیرها قراردادی و بالاخره خدمات تو به اسلام قابل انكار نیست، اما خدا به پیغمبرش هم گفته اگر مشرك بشوی اعمالت به هدر می رود، و چون تو اكنون كافر شدی اعمال گذشته را به هدر دادی.

علی در مقابل چه كرد؟! تا صدای او به قرآن بلند شد سكوت كرد تا آیه را به آخر رساند. همین كه به آخر رساند، علی نماز را ادامه داد. باز ابن الكواء آیه را تكرار كرد و بلا فاصله علی سكوت نمود. علی

[صفحه 131]

سكوت می كرد چون دستور قرآن است كه:

«اذا قری ء القرآن فاستمعوا له و انصتوا»[2] .

«هنگامی كه قرآن خوانده می شود گوش فرا دهید و خاموش شوید».

و به همین دلیل است كه وقتی امام جماعت مشغول قرائت است مأمومین باید ساكت باشند و گوش كنند.

بعد از چند مرتبه ای كه آیه را تكرار كرد و می خواست وضع نماز را به هم زند، علی این آیه را خواند:

«فاصبر ان وعد الله حق و لا یستخفنك الذین لا یوقنون».[3] .

«صبر كن وعده خدا حق است و خواهد فرا رسید. این مردم بی ایمان و یقین، تو را تكان ندهند و سبكسارت نكنند».

دیگر اعتنا نكرد و به نماز خود ادامه داد.[4] .

[صفحه 132]


صفحه 130، 131، 132.








    1. سوره زمر، آیه: 65.
    2. سوره اعراف، آیه: 204.
    3. سوره روم، آیه: 60.
    4. ابن ابی الحدید، ج 2، ص 311.